آخرین پست 1396

ساخت وبلاگ
خاطرم هست که از دوران دبیرستان، دفترچه‌هایی داشته‌ام. دفترچه‌های مینیاتوریِ بسیار کوچک با پانچ‌هایی طرح‌دار. از آن پانچ‌هایی که جای دایره، ردپا پانچ می‌کند. این دفترچه‌ها مخصوص تصمیم است. تصمیماتی از آن دست که " از این تاریخ تا آن تاریخ دیگر فلان کار را انجام نمی‌دهم". این فلان کارها هم معمولا کارهایی اساسی نیست، بلکه بیشتر کارهایی جزئی است؛ مثل آنکه دیگر به فلان دوست زنگ نمی‌زنم، بلکه تنها پیام می‌دهم. هربار که بتوانم دربرابر میلم برای انجام آن کار غلبه کنم، یک ردپا را پانچ می‌کنم و بسته به دشواری انجام ندادن آن کار، به تعداد ردپاها جایزه تعیین می‌کنم. امسال، سال این دفترچه‌ها بود. پارسال در همین ایام در اینجا نوشتم که نوعی بدبینیِ ماحصلِ تجارب تلخ در من خانه کرده است. این بود که در راستای مراقبتِ هرچه بیشتر از خودم، بیش از هرزمانی به این دفترچه‌ها رجوع می‌کردم و تصمیمات سلبی برای زندگیم می‌گرفتم. نیاز به برآیند واقعی توانایی‌هایم داشتم؛ که اگر تصمیمی بگیرم و آن را حقیقتاً بخواهم تا کجا می‌توانم آن را مراعات و مراقبت کنم و کجاست که به مرزهای خودم برمی‌خورم. ثمرۀ چنین نظارتی در کلیت آن، این بود که پایم را روی زمین بند می‌کرد.حالا که سال جدید آمده است، برگشته‌ام و دفترچه‌هایم را نگاه می‌کنم. به ردپاهای کوتاه یا طولانی‌ش. به اینکه این دفترچه‌ها از کجا آمدند و از آن من شدند؟ چه‌بسا از آنجا که تصمیم گرفتم مراقبتی از خود کنم. اما هر مراقبتی گنجی را پیش می‌کشد. گنج درون من چه بود؟ چه چیزی نیاز به مراقبتی داشت؟ نیاز به آنکه در هرجایی به هر شکلی خرج نشود؟ شور و انرژی حیاتی بی‌پایان، یا آنچه دکتر آن را بیش‌فعالیِ درمان نشده می‌نامید. امسال بیش از هر سالی این ویژگی به چشمم آمد و توانست آخرین پست 1396...
ما را در سایت آخرین پست 1396 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samirarezaeephilosophyut بازدید : 120 تاريخ : سه شنبه 21 تير 1401 ساعت: 23:11

من نمی‌خواهم بگویم که دوست داشتن بی‌دلیل و علت است؛ که ما انسان معلق در هوا نیستیم که در خلأ دل ببندیم و دوست بداریم. و جدای از آن، چنین نگاهی به دوست داشتن، باب بسیاری از رذایل انسانی و تاب آوردنشان را می‌گشاید. اما می‌خواهم بگویم که دوست داشتن خیلی از اوقات دلیلی حتمی است. چونان حسن نیتی ابتدایی، آن را که داشته باشیم بعد از آن مسائل جلوه‌ای دیگر به خود می‌گیرند: نخست آنکه باعث می‌شود امور روالی طبیعی بر خود بگیرند، بدین معنی که به پشتوانۀ آگاهی از آن علاقه، خیلی از مسائل را بدون فکر کردن و محاسبه پیش ببریم. دوم آنکه اگر جایی خطایی سر زد، می‌توانیم امور را تفسیر کنیم، بدون آنکه تفسیر، جلوۀ توجیه به خود بگیرد. بنابراین اگر جایی دربرابر کسی که دوستش دارید، خصوصا در ارتباط عاطفی، حس کردید مجبورید که برای هر حرف و رفتارتان مدت مدیدی فکر کنید و برنامه‌ریزی کنید تا او را نرنجانید یا حس زیادی بودن به او ندهید، یا مجبورید هر حرف و رفتارش را مدام تحلیل و بررسی کنید تا معنایش را دریابید، بدانید حس طرف مقابلتان به شما، همان حس شما به او نیست. بدانید که او شما را دوست ندارد، که دوست داشتن خیلی از اوقات دلیل حتمی امور است و آن‌ها را جاری و ساری می‌کند و به نحو پیش‌فرض چشمی را بر مسائلی می‌بندد و بر مسائلی دیگر می‌گشاید. اگر در علاقۀ کسی به خودتان مردد بودید، بدانید دوست داشتن، بنابر حکم دوست داشتن، استوار گام برمی‌دارد. آخرین پست 1396...
ما را در سایت آخرین پست 1396 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samirarezaeephilosophyut بازدید : 136 تاريخ : سه شنبه 21 تير 1401 ساعت: 23:11

هر ساختنی برمبنای طبیعتی پای می‌گیرد. نامش را می‌خواهید بگذارید طبیعت، بگذارید بستر، بگذارید سنگ‌بنا، تفاوتی نمی‌کند؛ هرچیزی برای آنکه ساخته شود نیازمند امری از پیش‌تدارک‌شده است؛ و همین از پیش‌تدارک‌دیدگی از ارادۀ ما سبقت می‌گیرد و بدل به نقطه‌ای اساساً خارج از دسترس ما می‌شود. این یافت بیش از هر موضوعی، خودش را برای من در مسئلۀ دوست داشتن آشکار کرده است. چه‌بسا بارها در اینجا نوشته‌ باشم که در روابط عاطفی، نسبت به یک مسئله همواره گیج و سرگردانم؛ آن نیز آن هنگام است که تمامی معیارها برآورده می‌شوند، اما گویی دل رضا نمی‌دهد. خصوصا درباب ازدواج و روابط طولانی‌مدت، مسئلۀ معیار خودش را بیشتر آشکار می‌کند؛ چه آنکه ازدواج امریست قانونی و شهری و به همین میزان به درک عرفی ما از ما معیار که همواره معیار را به مثابۀ امری بیرونی درمی‌یابد، نزدیک است. در چنین نوع ارتباطی، ممکن است فرد پیشاروی ما تمامی معیارهای عرفی را برآورده کند؛ اعم از ویژگی‌های ظاهری و باطنی، اما حس و عاطفۀ را آنقدری که باید برنیانگیزد. در این موقعیت توضیح دادنِ آنچه که کم است بسیار درونی و دشوار است. آنقدر که ممکن است این درگیری را برای ما پیش آورد که حق داریم بر اساس آنچه که کم است تصمیم بگیریم یا نه؛ چیزی را بسازیم یا خراب کنیم.من چندین باری در چنین موقعیتی گیر افتاده‌ام؛ خواه در موقعیت طالب، خواه در موقعیت مطلوب. و مجبور بودم یا برای دیگری توضیح دهم که چرا نمی‌شود یا از دیگری توضیحی بطلبم که چرا نمی‌شود. البته من، آنجا که خودم درگیر بودم، این توضیح را از دیگری نخواستم. جایش تلاش کردم تا او را داشته باشم و در این راه از هر درستی و مکر و حیله‌ای فروگذار نکردم. گاهی از در صداقت وارد شدم و گاهی از در سیاست. اما هر دو آخرین پست 1396...
ما را در سایت آخرین پست 1396 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samirarezaeephilosophyut بازدید : 144 تاريخ : سه شنبه 21 تير 1401 ساعت: 23:11